جامعه؛ نیازمند آشتی ملی با کتاب

3958525

به قلم الهام زادمهر– کتاب و کتابخوانی مدتهاست در جامعه ایرانی به کنج بی توجهی پرتاب شده است. حالا کتاب این یار مهربان غریب‌تر از هر زمان دیگری تحولات جامعه را نظاره می‌کند. تحولاتی که اگر غلو نکنیم تماما به دلیل ناآگاهی جامعه و عدم کسب علم و دانش کافی برای تحلیل وقایع داخلی و خارجی رخ می‌دهند. مسائل و مشکلاتی که از پس هم چون سیلی عظیم جامعه را به سوی ویرانی سوق می‌دهد. شاید اگر برای مردم و مسوولان اهمیت کتاب و کتابخوانی آشکار می‌شد اکنون با مشکلاتی که جامعه با آن دست و پنجه نرم می‌کند با این حجم و عمق مواجه نمی‌شدیم. گرچه حذف کتاب و فرهنگ کتابخوانی به صورت کامل به افسانه شبیه است اما بی توجهی به آن مشکلات عدیده‌ای را موجب شده، تربیت مدیران کم‌سواد یکی از این مشکلات است.

از قدیم الایام گفته‌اند «ملتی که تاریخ نخواند محکوم به تکرار آن است». اگر مردم و مسوولان از تاریخ این مرز و بوم اطلاعات و آگاهی کافی نداشته باشند محکوم به تکرار آن در همه ابعاد هستند. اگر مردم و مسوولان با کتاب و کتابخوانی بیگانه نمی‌شدند راه را برای لفاظی و میدان‌داری رسانه‌های بیگانه باز نمی گذاشتند. اگر کتاب و کتابخوانی ارج نهاده می‌شد مردم ‌می‌توانستند اخبار راست و دروغ را از هم تمیز دهند و موج‌سواری سالومه‌ها و مسیح‌ها راه به جایی نمی‌برد. آری کتابخوانی بیش از تقویت ذهن و گسترش دایره واژگان و پیشگیری از آلزایمر و زیبا سخن گفتن تاثیرگذار است. اما دریغ از یک برنامه مدون و کاربردی که بتواند آشتی ملی را با کتاب موجب شود.

در روزگاری که پدران و مادران کتاب را بیشتر برای زینت کتابخانه و گرفتن ژست روشنفکری تهیه می‌کنند؛ کودکان بت من و سوپرمن و مرد عنکبوتی را قهرمان می‌پندارند و یعقوب لیث صفاری و بابک خرمدین و قهرمانان شاهنامه و در یک کلام قهرمانان ایران زمین در گمنامی به سر می‌برند. این جای تاسف است که اسکندر مقدونی در میان ما ایرانیان شهرتی بسیار بیشتر از افراد نامدار جامعه ایرانی دارد. نوعی نمک‌نشناسی در قبال قهرمانان ملی است که شخصی قاتل شناخته شده‌تر از آنان باشد.

گویا اسکندر بیش از ما به ارزش کتاب واقف بود که اولین مکانی که در آتش قهر و کین او سوخت کتابخانه بود. شاید بیراه نباشد اگر جرم مسببان و عاملان قهر و دوری جامعه از کتاب را با اسکندر برابر بدانیم. چرا که دوری از کتاب و کتابخوانی فاجعه‌‌ای را رقم زده است و تمام ابعاد جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. این زخم تا ابد بر پیکر ایران و ایرانی خواهد ماند و تا چند نسل اثراتش مشهود خواهد بود. اگر اقتصاد کشور دچار بحران شده است به دلیل بی‌ اعتنایی به علم اقتصاد و عدم مطالعه متون اقتصادی است. همین یک قلم بیگانگی با علم اقتصاد به گوشت و پوست و استخوان جامعه چنگ انداخته و همه را مغموم کرده است. این که جوانان و نوجوانان لباسهایی با متون ناشایست و خلاف عرف بر تن می‌کنند به این جهت است که آنان حتی کتابهای درسی خود را هم به خوبی مطالعه نکرده‌اند و فرهنگ غرب و نوع تهاجم آن را نمی‌شناسند.

علم و آگاهی قلابی که از رسانه‌های شیطانی به روح جوان ایرانی شلیک می‌شود از مصادیق دوری از کتاب است. باید اقدامی عاجل کرد تا شرایط بغرنج‌تر نشده و همجنس‌گرایان و دگرباش‌ها قهرمانان فرزندان این کهن دیار متمدن و بافرهنگ نشده‌اند. به راستی که راه آزادی و مدنیت نه از خیابان و با مشت‌های گره کرده بلکه از آرامش کتابخانه‌ها می‌گذرد؛ به همین دلیل است که کتابخانه‌ها سرزمین‌های به خواب رفته امن‌ترین مکان برای عنکبوتهاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *