فرق مهاجرت ایرانی‌ها با دیگران چیست؟

رئیس سابق کتابخانه ملی گفت: چه انتظاری داریم در جامعه‌ای که نخبگان در انزوا و حاشیه و افراد ناتوان در مسند هستند از نیرو‌های اصلی توسعه دهنده در کشور بخواهیم که در اینجا بمانید.
گرانترین شهر‌ های دنیا برای مهاجرت

کیان آنلاین خبر آنلاین نوشت: در جهان امروز مهاجرت اتفاق عجیبی نیست، آدم‌ها از کشوری به کشور دیگر می‌روند، آن‌جا کار یا تحصیل می‌کنند، در مواردی هم بستر‌های یک زندگی‌ای را فراهم می‌کنند که گویی قرار است برای همیشه از وطن خود دور باشند؛ اما این مهاجرت چرا در ایرانِ امروز تبدیل به مسئله شده و البته عامل نگرانی است؟ چه فرقی وجود دارد میان یک زن یا مرد ایتالیایی که مهاجرت کرده‌اند با یک شهروند ایرانی که دست به مهاجرت زده است؟ شاید به‌طور موردی اینطور نباشد، اما به‌نظر می‌رسد پاسخ تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس به این تفاوت جامع باشد، او قبل‌تر به خبرآنلاین گفته بود: «مردم در اروپا هم جابه‌جا می‌شوند، اما اصطلاحاً نمی‌روند تا برای همیشه گم بشوند، آن‌ها می‌روند که موثر واقع شوند و در عین حال برگردند تا در جامعه خودشان اثرگذار شوند. من با ایتالیایی‌هایی در آمریکا و کانادا مواجه شدم که مهاجرت کرده بودند نه برای این‌که برای همیشه در آمریکا باشند بلکه آمده بودند یک موقعیت خوب شغلی و فرهنگی پیدا کنند، نه برای این‌که علیه سرزمین خودشان باشند بلکه احتمالاً مجدد به سرزمین خودشان برگردند.»

او در توضیح بیشتر گفت که: «اما مهاجرت در ایران را نگاه کنید، دقیقاً یک مسیر یکطرفه است، آدم‌ها می‌روند که در جهان گم بشوند، می‌روند در یک سرزمین دیگری زندگی کنند و وقتی که رسیدند می‌گویند آخیش (کنایه از رها شدن) و خیلی‌های‌شان به کشور بی اعتنا می‌شوند و از کشورشان فاصله می‌گیرند، گویی به سرعت فرهنگ محلی را می‌پذیرند، بنابراین عموماً می‌روند که بمانند، به‌همین دلیل است که ایرانیان مهاجرت کرده نقش عمده‌ای در ساختن جهان دیگر پیدا می‌کنند.»

به‌گفته مصطفی زمانیان، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری: «وضعیت مهاجرت از ایران نسبت به گذشته فرق کرده است. مهاجران فقط برای اینکه ایران نباشند، مهاجرت می‌کنند.»

آن هم در شرایطی که گزارش‌ها نشان می‌دهد طی سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ فقط یک درصد از مهاجران ایرانی میل بازگشت به کشور داشتند. به عبارتی مهاجران ایرانی کمترین میل بازگشت در میان مهاجران را داشتند.

ترویج گفتمان هرکی می‌خواهد برود!

حالا به این بخش از صحبت‌های سیدرضا صالحی امیری، رئیس سابق کتابخانه ملی توجه کنید: «رویکرد ما به مهاجرت مثبت است، بزرگترین کانون مهاجرت در دنیا کشور چین است در منطقه ما عربستان بالاترین آمار مهاجرت را دارد، اما ما کمترین مهاجر و بیشترین فرار را داریم، نکته اساسی این است که چرا جامعه‌ای که به مرز نخبگی می‌رسد و سرمایه ملی‌ست مسیر فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد، در مطالعه ما علت العلل این مسئله حکمرانی معیوب در کشور است، این الگوی معیوب نسل اندیشمند، فرهیخته، هنرمند، صاحبان قلم، آی‌تی و مدیران را به فرار بر قرار وادار کرده است.»

شاید تفاوت مهاجران ایرانی با مهاجران سایر کشور‌ها همین باشد، یعنی آن‌ها دوست ندارد از کشور بروند، اما به‌دلیل برخی از مشکلات به مهاجرت کردن قانع می‌شوند، به‌ویژه گروهی از مهاجران که بعد از سال‌ها تحصیل و کار در کشور تصمیم به مهاجرت می‌گیرند، صالحی امیری در ادامه صحبت‌های خودش درباره مهاجرت در نشست «آسیب‌شناسی مهاجرت نخبگان» گفت که: «با انزوا گزینی نخبگان و جانشینی فرومایه‌گان مواجه هستیم، چه انتظاری داریم در جامعه‌ای که نخبگان در انزوا و حاشیه و افراد ناتوان در مسند هستند از نیرو‌های اصلی توسعه دهنده در کشور بخواهیم که در اینجا بمانید. جامعه از فساد گسترده رنجیده است، فساد چای دبش و سایر فساد‌های گسترده با روان چه‌کرده؟ مشکلاتی مانند گرانی و تورم در کشور وجود دارد، بی‌عدالتی در توزیع منابع، منزلت، قدرت و ثروت وجود دارد.»

به‌گفته صالحی امیری انزوا گزینی در شرایطی بی‌توجی به شایسته‌ها یکی از دلایل اصلی میل به مهاجرت است، طرد کردن نخبگان و اساتید دانشگاهی می‌تواند سبب‌ساز بازتولید ایده مهاجرت میان دانشجویان شود تا بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی اقدام به مهاجرت کنند، سیر اخراج، تعلیق و کنار گذاشتن استادان از تدریس طی یکی دو سال گذشته منزوی شدن اصحاب قلم را رقم زده است.

به‌گفته علی اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، ایده هراس امنیتی در دانشگاه‌ها ظهور بروز کرده، او گفت که: «چند مشکل درخصوص مهاجرت نخبگان داریم، یک رفتار غیرعقلایی با دو تابعیتی‌ها به‌ویژه در مراکز علمی است، دو هراس امنیتی در مراکز علمی کشور، در دانشگاه نگرانی و هراس امنیتی وجود دارد. به مسئولین گفته می‌شود نخبگان دارند مهاجرت می‌کنند، برخی‌شان می‌گویند «خب بروند.» این خیلی عجیب و ترویج گفتمان هرکی می‌خواهد برود است.»

همان‌طورکه رئیس سابق کتابخانه ملی گفت جامعه از تنگنای اقتصادی رنج می‌برد، اما در مقابل سروصدای فساد اقتصادی به‌گوش می‌رسد، درچنین شرایطی وقتی از مثلاً گروه پزشکی صحبت می‌شود آیا انتظار مهاجرت آن‌ها یا حداقل میل به مهاجرت میان آن‌ها انتظار زیادی است، علی جعفریان، رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران قبل‌تر به خبرآنلاین گفته بود: «در ایران یک فارغ‌التحصیل در سطح تخصص با درآمدی که دارد هیچ وقت نمی‌تواند خانه خریداری کند، اما همین فرد بعد از مهاجرت با درآمدی که دارد می‌تواند خانه بخرد، یک خانه شرایطی خریداری می‌کند و با کار و درآمدی که دارد ۳۰ سال قسط‌های آن را پرداخت می‌کند، درحالی‌که در ایران هرچقدر هم قسط بدهد نمی‌تواند خانه بخرد.»


بیشتر بخوانید:

دلیل مهاجرت کارگران ایرانی چیست؟


او گفت که: «من جزو کسانی هستم که هر دانشجو یا پزشکی از من سوال می‌کند، تمام تلاشم را می‌کنم که نظرش را تغییر بدهم تا مهاجرت نکند، اما الان چند سال هست که این کار را نمی‌کنم، برای این‌که نمی‌توانم از نظرم دفاع کنم، بگویم اینجا بماند که چه‌کاری انجام بدهد؟»

در صحبت‌های صالحی امیری ایده ناامیدی به‌عنوان دلیل برای میل یا اقدام به مهاجرت مطرح شد، در همان نشست «آسیب‌شناسی مهاجرت نخبگان» محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه هم حضور داشت او دراین باره گفت: «مهاجرت معکوس نخبگان در سال‌های ۹۴-۹۵ در حال شکل‌گیری بود، برای این‌که امید ایجاد شده بود، همان امید بود که میزان تورم را پایین آورد وگرنه اتفاق اقتصادی نیفتاده بود، متاسفانه خودمان امید را نابود کردیم، چون امید مانند عزت تا حد زیادی برساخته است دستگاه تبلیغاتی می‌تواند امید و عزت را برسازی کند، اما ما متاسفانه با یک سیاست منسجم ناامیدی و ذلت را در این کشور برسازی کردیم.»

چرا بستر‌های فرار نخبگان را فراهم کردید؟

حالا که صورت مسئله مشخص است، راه حل آن چیست؟ سیدرضا صالحی امیری، در نشست آسیب شناسی مهاجرت نخبگان با بیان اینکه «چه کردید با این جامعه که ۶۰ درصد آن ترجیح می‌دهند در ایران بزرگ زیست نکنند.» گفت: «مسئله اصلی فرار نخبگان به حکمرانی نامطلوب برمی‌گردد، برای رسیدن به نقطه مطلوب ما نیازمند تغییر ریل حکمرانی هستیم. فرار نخبگان با دستور، قانون، با خواهش و تمنا حل نخواهد شد، باید ریل حکمرانی تغییر کند تا بستر‌های استقرار نخبگان در کشور فراهم شود، وقتی جامعه با مفقدان مشارکت مواجه می‌شود، وقتی عقلانیت در نظام تصمیم‌گیری وجود ندارد، وقتی هر روز به چالش‌های قومی دامن می‌زنیم، وقتی رادیکالیزم در کشور قدرت می‌گیرد و در مقابل نخبگان عرض اندام می‌کند و صاحبان فکر و قلم به حاشیه رانده می‌شوند، وقتی ناامیدی به آینده گسترش پیدا می‌کند، وقتی ناکارآمدی در سیاست خارجی موج می‌زند، وقتی مسائلی مانند آب و خاک و محیط زیست مردم را تهدید می‌کند، وقتی امنیت اجتماعی مانند دخالت در حریم خصوصی عامل اصلی نگرانی در جامع می‌شود، وقتی با انسداد شبکه‌های اجتماعی مواجه می‌شویم، هر روز با تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه می‌شویم حق بدهید که عده زیادی در این جامعه نگران باشند؛ قبل از این‌که از مغز‌ها بپرسیم چرا رفتید باید از مدیریت نظام سیاسی بخواهیم چرا بستر‌های فرار آن‌ها را فراهم کردید؟»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *