آیا ایران خواستار احیای برجام است و آمریکا قید آن را زده است؟

احیای برجام

کیان آنلاین ریحانه شریفی: اظهارات اخیر مقامات ایران باعث شده یک‌بار دیگر مساله پادمان و تبع آن مساله احیای برجام مطرح شود. هفته گذشته کمال خرازی رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی گفت «ایران خواستار احیای متن اصلی برجام با همان مختصات است و به دنبال یک توافق جدید نیست.» روز گذشته هم رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفته «بازرسان آژانس در ایران مشغول رصد سرزده هستند و هیچ منعی برای آن‌ها وجود نداشته است.»

این اظهارات امید‌ها به از سرگیری مذاکراتی که از تابستان ١۴٠١ و آغاز اعتراضات سراسری متوقف شده زنده کرده است. اما آیا طرف آمریکایی هم چنین برداشتی دارد؟ یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا هفته گذشته تصریح کرده «برجام مرده است.»

برجام واقعا مرده است؟

الدار ممدف کارشناس سیاست خارجی در یادداشتی در نشریه ریسپانسیبل استیت کرافت گفته «اگر برجام مرده باشد یک شلیک به خود برای ایالات متحده و خطر بزرگی برای امنیت منطقه است.» متن زیر بخش‌های مهمی از یادداشت منتشر شده در نشریه اندیشکده کوئینسی آمریکاست.

زمانی که جو بایدن برای ریاست جمهوری ایالات متحده نامزد شد، قول داد بسیاری از تصمیمات سلف خود در زمینه سیاست خارجی را تغییر دهد و عموماً به سمت خویشتن‌داری و دیپلماسی بیشتر و نظامی‌گری و یکجانبه گرایی کمتر حرکت کند. این شامل احیای توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود. ۷ دسامبر ۲۰۲۳، گزینه بایدن برای معاونت وزارت امور خارجه «کورت کمپبل» هماهنگ‌کننده فعلی شورای امنیت ملی در امور هند و اقیانوسیه اعلام کرده برجام عملاً مرده است.

کمپبل در جلسه تایید صلاحیت خود به کمیته روابط خارجی سنا گفته فکر نمی‌کنم کسی در شرایط کنونی شانسی برای بازگشت به برجام ببیند. او تحت فشار جمهوری‌خواهان که نسبت به قرارداد «اعطای پول نقد در ازای گروگان‌ها» ابراز خشم می‌کردند، خاطرنشان کرد که ایالات متحده «باید یک پیام نظامی بفرستد. پیامی که بگوید اقدامات تحریک‌آمیز با واکنش سختگیرانه مواجه خواهد شد. ما باید ایرانی‌ها را از نظر دیپلماتیک و بین‌المللی منزوی کنیم.»


بیشتر بخوانید:

بریکس و شانگهای می‌توانند جای برجام را بگیرند؟


اگرچه چشم‌انداز احیای برجام حداقل از سال ۲۰۲۲ تا به امروز تیره و تار بوده است، مقامات دولت بایدن تاکنون تا حد زیادی از استفاده از چنین زبان تهدیدآمیزی علیه ایران خودداری کرده بودند. به طور قطعی دست کشیدن از هرگونه تلاش برای احیای برجام به نفع ایالات متحده نیست و در واقع نتیجه معکوس دارد.

حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران چند روز پس از شهادت کمپبل در سنا، خطاب به دانشجویان دانشگاه تهران، برجام را کم‌اهمیت جلوه داد و گفت که «هرچه بیشتر جلو برویم، برجام بی‌معنی‌تر می‌شود. ما خود را مجبور نخواهیم کرد تا برای همیشه در تونل باریک برجام بمانیم.»

مشکل ایران و آمریکا درباره برجام چیست؟

بنابراین دولت بایدن خود را در موقعیت نسبتاً ناخوشایندی از توافق مؤثر با تهران می‌بیند، اما این یک مشکل خودساخته بود: دولت بایدن بعد از سه سال اجتناب از تعامل با منتقدان خود و عموم مردم در مورد مزایای توافق برای آمریکا و امنیت جهانی، اجازه داده است این تصور ایجاد شود که برجام نوعی پاداش برای ایران است، به جای اینکه نشان دهد این توافق، توافقی است که به شدت جاه‌طلبی‌های هسته‌ای تهران را محدود می‌کند. همانطور که در اظهارات عبداللهیان مشهود است، ایرانیان امروز قطعا برجام را «تونل باریکی» می‌بینند که گزینه‌های آن‌ها را محدود می‌کند.

در واقع اشاره عبداللهیان به «حرکت به جلو» در مورد پیشرفت در برنامه هسته‌ای ایران است. در اواسط نوامبر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ناظر هسته‌ای سازمان ملل، هشدار داد که ایران به اندازه کافی اورانیوم غنی‌شده تا ۶۰ درصد برای سه بمب اتمی جمع‌آوری کرده و همزمان تهران چندین بازرس آژانس را از انجام وظایف خود منع کرده است. اقدامی که آژانس آن را «افراطی و غیرموجه» خواند. در نتیجه اقدامات ایران پس از خروج آمریکا از توافق، افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده تا ۲۲ برابر بیشتر از آن چیزی است که اگر برجام باقی می‌ماند، باید ذخیره می‌شد.

اگر مکانیزمی وجود داشته باشد که در جلوگیری از دستیابی ایران به بمب موثر باشد، آن برجام بود. در پرتو اظهارات عبداللهیان (که به وضوح نشان‌دهنده شک و تردید فزاینده نسبت به برجام در ایران است)، دولت بایدن با انکار علنی این توافق، در واقع موانع را برای تشدید تنش هسته‌ای ایران از بین می‌برد.

تا زمانی که بایدن آمادگی پذیرش توصیه‌های «کنت والتز» محقق فقید روابط بین‌الملل را نداشته باشد، که در مقاله تاثیرگذار فارن افرز در سال ۲۰۱۲، استدلال کرد که بمب ایران خاورمیانه را باثبات می‌کند، مشخص نیست که دولت او به جای احیای برجام برای بررسی پیشرفت‌های هسته‌ای ایران چه برنامه‌ای دارد.

کمپبل بر «وضعیت فعلی» به عنوان یک عامل که احیای برجام را غیرممکن می‌کند، تأکید کرد. در واقع اگر او به جنگ اسرائیل و حماس در غزه اشاره می‌کرد، دقیقاً چنین درگیری است که نوعی گفتگوی مستقیم بین واشنگتن و تهران – در مورد مسائل هسته‌ای و همچنین مسائل امنیتی منطقه‌ای – را بیش از پیش ضروری می‌کند. باید از یک جنگ گسترده‌تر اجتناب کرد. جایگزینی چنین گفت‌وگویی با تهدیدهای نظامی در لحظه‌ای که ایالات متحده تقریباً بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت می‌کند، به معنای تحریک ایران به سمت بازدارندگی هسته‌ای بیشتر است.

وعده‌ها برای منزوی کردن ایران از نظر «بین‌المللی و دیپلماتیک» نیز بدون پشتوانه است، زیرا ایران با وجود حمایت لفاظی‌اش از حماس، تاکنون خویشتن‌داری قابل‌توجهی از خود نشان داده است. در حالی که خصومت ایدئولوژیک تندرو با اسرائیل در هویت جمهوری اسلامی گنجانده شده است، موضع واقعی تهران در قبال مناقشه اسرائیل-فلسطین بسیار ظریف‌تر است و به اجماع جریان اصلی عربی و اسلامی (و در واقع بین‌المللی گسترده) که اصرار بر راه حل دو کشوری دارد نزدیک است. واشنگتن به جای جدی گرفتن این تغییرات، هر چند متواضعانه و آزمایشی، ترجیح می‌دهد رویارویی را دو چندان کند.

طنز تلخ این است که اگر جو بایدن شجاعت و خردمندی لازم را داشت تا به وعده انتخاباتی خود برای احیای توافق هسته‌ای با ایران عمل کند، می‌شد از این وضعیت انفجاری جلوگیری کرد. این همه مشکلات بین واشنگتن و تهران را حل نمی‌کند، اما یک توافق کاری یک منبع اصلی بی ثباتی در خاورمیانه را از بین می‌برد. با استناد به آن، هر دو کشور ممکن است حتی به بحث‌های منطقه‌ای وارد شوند که نه تنها روابط آن‌ها را عادی‌تر می‌کرد، بلکه به جلوگیری از جنگ گسترده‌تر در خاورمیانه نیز کمک می‌کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *