کیان آنلاین – لیلا فرهادی: بحران صندوقهای بازنشستگی از مدتها پیش مطرح بوده و برای حل آن نیز قانون افزایش سن بازنشستگی در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. سقف سالهای خدمت حداکثر ۳۵، سقف سن بازنشستگی برای مردها ۶۲ و برای زنان ۵۵ سال تعیین شده است. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس روز دوشنبه در توضیح مصوبه گفت که «این قانون تصویب شده و قابل بازگشت نیست.»
قانون افزایش سن بازنشستگی با انتقادات بسیاری روبرو شد، تا جایی که احسان ارکانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه گله کرد که مجلس پس از مصوبه دیروز «شاهد موج سنگینی از تخریبها در فضای مجازی» بوده، در حالی که هدف از این مصوبه «رفع مشکلات و احیای صندوقهای بازنشستگی است.» او همچنین گفت که «همه باید بدانند که دولت خودش در لایحه برنامه و در لایحه بودجه دنبال افزایش سن بازنشستگی بوده است.»
اردیبهشت ماه مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار در یک سخنرانی عجیب گفته بود «به زودی مجبوریم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم.» سجاد پادام همچنین برای طرح عجیب خود یک شاهد هم آورده و گفته «این تجربهای ست که یونان طی کرده؛ کشور یونان ۱۰۰ جزیره فروخت تا بتواند مطالبات بازنشستگان و استقراض خارجی اش را بدهد، ما هم به زودی به این وضعیت دچار میشویم.»
چرا بحران صندوقهای بازنشستگی داریم؟
بحران بازنشستگی به «بمب ساعتی بازنشستگی» هم معروف است. موضوع بحران صندوقهای بازنشستگی کشوری در ایران هم چیز جدیدی نیست و حتی به عنوان یک ابر بحران کشور شناسایی شده است. ابربحرانی که آینده اش نگران کننده است.
راهکار ابر بحران صندوقهای بازنشستگی چیست؟ یک راهکار همواره بیش از سایرین مطرح شده، «اصلاحات پارامتریک» است؛ همین کاری است که روز یکشنبه مجلس کرده، یعنی افزایش سنوات بازنشستگی. افزایش سنوات بازنشستگی یعنی دوره کسورپردازی بالا میرود.
بیشتر بخوانید:
افزایش سن بازنشستگی به چه معناست؟
سن بازنشستگی در ایران در صندوقهای بازنشستگی کشوری به طور میانگین حدود ۵۰ سال است. به زعم کارشناسان حوزه صندوقهای بازنشستگی این سن یعنی در دورهای که فرد هنوز بهره ور است و میتواند کار کند به سن بازنشستگی میرسد و عملا از توانش استفاده نمیشود. از نظر کارشناسان به افزایش سن بازنشستگی و اصلاحات پارامتریک دو مساله حل میشود:هم مشکل مسائل پارامتریک حل میشود هم سن بهره وری بالا میرود. اما یک سوال مهم باقی میماند.
آیا با افزایش سن بازنشستگی مشکل صندوقها حل میشود؟
به گفته مقامات سابق صندوقهای بازنشستگی کشوری و کارشناسان، اصلاحات پارامتریک لازم است، اما کافی نیست. در فضای عملیاتی، اصلاحات پارامتریک برای برخی صندوقها جواب نمیدهد.
شاید برای صندوق تامین اجتماعی که هنوز به شرایط بحرانی نرسیده، این راه حل، راه حل خوبی باشد، اما برای برخی صندوقها زمان این اصلاحات گذشته است و باید ۲۰ سال پیش انجام میشد. مثلا صندوق بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح از آغاز بحران گذشتهاند. تنها صندوقهایی که در ایران وضع بهتری دارند، صندوقهای بازنشستگی نفت و تامین اجتماعی هستند که اگر فکری برای آن نشود، اینها هم بحرانی خواهند شد.
اما آیا با اصلاحات پارامتریک مشکل این صندوقها را حل میکند؟ پاسخ خیر است. کارشناسان معتقدند راهکار نجات صندوقهای بازنشستگی، بالا بردن بهرهوری اقتصادی در صندوقهاست. بهرهوری اقتصادی صندوقها بسیار پایین است. عملا از طریق سرمایهگذاریهایی که باید در صندوقها بشود که به داد صندوقها برسد، به دلیل پایین بودن بهرهوری و بازدهی اقتصادی سرمایه لازم تامین نمیشود.
صندوقها دو بازو برای حل مشکلات مالی دارند؛ یکی «کسور» که با اصلاحات پارامتریک حل میشود و یکی بازوی سرمایهگذاری که عمدتا نادیده گرفته شده است. یکی از دلایل پایین بودن بازدهی اقتصادی، به کارگیری افراد غیر اقتصادی در حوزه سرمایهگذاری صندوق هاست. کسانی که سرمایهگذاری را درک نمیکنند، این صندوقها را بیشتر در بحران فرو میبرد.
به زعم کارشناسان اقتصادی، اصلاحات پارامتریک باید سال ۸۴ شروع میشد. از طرفی در تمام این سالها، سرمایهگذاری هم ضعیف بوده و هر دو بازوی موثر برای درآمدزایی صندوقها و خروج آنها از بحران عملا قطع شده است.
در صندوق بازنشستگی کشوری، اصلاحات پارامتریک تاثیر چندانی ندارد، چون سطح اندکی از کسور بازنشستگی در پرداخت حقوق موثر است. اصلاحات پارامتریک فقط ده درصد از کل مشکل اقتصادی صندوق بازنشستگی کشوری را حل میکند و ۹۰ درصد باید ازطریق بهره وری اقتصادی تامین شود.
در صندوقهای دیگر هم مخارج انقدر بالا رفته که تاثیر اصلاحات پارامتریک را کم کرده؛ اگر نگویم صفر کرده است. اصلاحات پارامتریک کمک میکند که بحران را به تعویق بیاندارند، اما آیا بحران حل میشود؟ نه
برای حل بحران باید بر بازدهی اقتصادی سرمایهگذاریها تمرکز کرد. هر صندوق بین ۱۰ تا ۵ سال تمرکز کامل بر بازده اقتصادی دارایی را نیاز دارد. یعنی یک کار دائمی روزمره که بازده اقتصادی داراییها را بالا ببرند. مصارف سالانه تا ۵۰ درصد رشد کرده، چون سطح حقوق با تورم بالا میرود، اما بازده اقتصادی داراییها به اندازه مصارف رشد نکرده است. بازده اقتصادی بعضا ۱۰ درصد رشد کرده و در بعضی جاها حتی منفی بوده است.
همین اخیرا مدیرعامل صندوق بازنشستگی گفته بسیاری از شرکتهای تابعه صندوق زیانده هستند. پس آن چیزی که باید بالاتر از مصارف رشد میکرده که عقبماندگی را جبران کند، امروز منفی عمل کرده و عقبماندگی را بیشتر کرده است. شکاف بین منافع و مصارف به حدی است که مشکل با اصلاحات پارامتریک پر نمیشود. راه دیگر بازنگری در قوانین است. در برخی صندوقها چند نسل بعد از مرگ مستمری بگیر، حقوق او هنوز پرداخت میشود. اینها نیاز به بازنگری دارد.