کیان آنلاین – ریحانه شریفی: در هر جنگی پس از بررسی تلفات انسانی، به این فکر میشود که پیامدهای اقتصادی آن چیست. بحران غزه هم از این قاعده مستنثا نیست اما ابتدا باید پیشفرض را روشن کرد که پیامدهای اقتصادی این بحران به گستردگی و مدت جنگ، تنش های ژئوپلیتیکی و احتمال افزایش حملات تروریستی بستگی دارد.
در حالی که واکنش کلی بازارهای مالی تاکنون نسبتاً خاموش بوده است، خطرات تشدید و گسترش درگیری با اهمیت است و پیامدهای بالقوه آنها می تواند شدید باشد؛ به ویژه برای کشورهای منطقه.
تاثیر جنگ غزه بر بازارهای انرژی
قیمت نفت در زمان حمله به اسرائیل از قبل افزایش یافته بود و این تحولات احتمال اختلال در عرضه را افزایش میدهد. تصور کنید اگر بحران غزه به ایران هم کشیده شود یا حتی اگر تولید نفت عراق تحتالشعاع جنگ قرار بگیرد، بازار نفت دچار تلاطم خواهد شد؛ چنانکه هنوز جنگ به ایران و عراق کشیده نشده، بازار انرژی دچار شوک شده است: قیمت نفت از آغاز جنگ تا کنون حدود 5 دلار در هر بشکه افزایش یافته است.
شوکهای عرضه نفت بر فعالیتهای اقتصادی کشورهای واردکننده انرژی و بهطور کلیتر بر اقتصاد جهانی تاثیر میگذارد، زیرا برآوردهای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که افزایش 10 درصدی قیمت نفت میتواند رشد جهانی را تا 0.15 درصد کاهش دهد. واردکنندگان کشورهای در حال توسعه مانند پاکستان در حال حاضر با یک چشمانداز اقتصادی چالشبرانگیز روبرو هستند.
از سوی دیگر جنگ غزه احتمال اختلال در عرضه گاز را نیز بالا برده است کما آنکه میدان تامار اسرائیل نیز مدتی مختل شد و همین اتفاقات فشار صعودی بر قیمت گاز اروپا داشت. به طور کلی افزایش تنش در خاورمیانه میتواند به تامین گاز اروپا از کشورهای منطقه نیز اثر داشته باشد.
علاوه بر تاثیر منفی شوکهای قیمت انرژی بر فعالیتهای اقتصادی، افزایش قیمت انرژی کار بانکهای مرکزی در سراسر جهان را که در تلاش برای بازگرداندن تورم به هدف هستند، پیچیدهتر میکند. برآوردهای صندوق بین المللی پول نشان میدهد که افزایش 10 درصدی قیمت جهانی نفت می تواند تورم را در سطح جهان 0.4 درصد افزایش دهد.
بیشتر بخوانید:
اقتصاد جهان برای تاثیر از گسترش جنگ حماس و اسرائیل آماده میشود
تاثیر جنگ غزه بر قیمت دلار
همچنان که جنگ بر بازارهای انرژی تاثیرگذار بود، بازارهای مالی دیگر را نیز تحت تاثیر قرار داد و در نخستین اقدام قیمت دلار را افزایش داد. این مسئله عواقب شدیدی برای اقتصاد کشورهای آسیبپذیر داشته است. در این میان، چندین بازار نوظهور و اقتصاد در حال توسعه وجود دارد که قبلا با مشکلات بدهی خارجی و از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران بینالمللی مواجه بودند. علاوه بر تاثیر بازارهای مالی، افزایش تنشها و احتمال اقدامات تروریستی در خارج از منطقه، این پتانسیل را دارد که به طور کلی بر اعتماد و در نتیجه بر تقاضای کل تاثیر بگذارد.
طی دو هفته گذشته، واکنشهای بازار مالی با کاهش بسیار ملایم قیمت سهام در بازارهای جهانی خاموش بوده است. نرخهای بهره بلندمدت ایالات متحده، که معمولاً با افزایش تمایل به کاهش ریسک کاهش مییابد، در واقع افزایش یافتهاند، که احتمالاً منعکسکننده نگرانیهایی است که قیمتهای انرژی بالاتر فشارهای تورمی را افزایش میدهد و در نتیجه منجر به سیاستهای پولی سختتر میشود. اما این خطر همچنان وجود دارد که تشدید و گسترش تضاد باعث واکنش بدبینانهتر بازار مالی شود.
تاثیر جنگ غزه بر اقتصاد منطقه
اقتصاد اسراییل همواره انعطافپذیری قابل توجهی را در برابر جنگهای متعدد نشان داده است. اسرائیل به طور رسمی از ابتدای تاسیس دچار درگیری نظامی بوده است اما به شکلی عجیب هم توانسته قدرت مالی خود را حفظ کند.
اقتصاد از زمان بحران مالی جهانی 2008-2009 با سرعتی سریع رشد کرده است (به طور متوسط 4.2 درصد و بر حسب سرانه 2.2 درصد) و تولید ناخالص داخلی آن در سال 2022 از 500 میلیارد دلار (54000 دلار بر حسب سرانه) فراتر رفته است.
یکی از شانسهای اسرائیل روابط خارجی است؛ بیش از 30 درصد تولید ناخالص داخلی دارد و ذخایر ارز خارجی آن بیش از 200 میلیارد دلار است اما از آن سو به خاطر مسائل جنگ گردشگری آن به شدت کاهش یافته و امنیت به مهمترین کالایی تبدیل شده که در اسرائیل مورد نیاز است؛ این یعنی اسرائیل به جای اینکه نگران مسائل اقتصادی مهم باشد، باید به اولویت نخست خود یعنی امنیت فکر کند، به همین دلیل است که این نیاز عمومی، سرمایهگذاری و جریان سرمایه اسرائیل را تحت تأثیر قرار داده است، به همین دلیل است که بانکهای اسرائیل نیز تغییر رویکرد دادهاند. گاردین گزارش کرده که «سرمایه ارزی اسرائیل از اوایل اکتبر تا کنون حدود 5 درصد از نظر اسمی کاهش یافته است و بانک اسرائیل اقداماتی را برای تثبیت بازارهای مالی انجام داده است؛ از جمله اعلام برنامه فروش ذخایر ارزی تا سقف 30 میلیارد تومان.»
سایر کشورهای منطقه با وضعیت ضعیفتری شروع می کنند. لبنان با کاهش تولید ناخالص داخلی بیش از 50 درصد از سال 2018 در یک بحران مالی شدید گرفتار شده است. اردن بدهی خارجی بالایی دارد (بدهی های خارجی خالص آن بیش از 110 درصد تولید ناخالص داخلی است) و درگیریهای منطقهای مداوم میتواند تلفات شدیدی بر ثبات داخلی داشته باشد. مصر نیز به طور مشابه به جریان های گردشگری برای دریافت ارز متکی است و با چشمانداز اقتصادی کلان دشوار، با بدهیهای خارجی و فشار بر نرخ ارز به شدت مدیریت شدهاش مواجه است.
وضعیت اقتصادی غزه که شروع آن بسیار وخیم بود این روزها وخیمتر شده است. پس از هراس از زنده ماندن، نیازهای کوتاهمدت به کمکهای اضطراری و چشماندازهای دلهرهآور برای بازسازی و فعالیتهای اقتصادی آینده مهمترین دغدغه مردمان غزه است.
در این شرایط پیمان آبراهام نیز پایانیافته به نظر میرسد و چشمانداز عادیسازی روابط با اسرائیل و فلسطین هر روز تیرهتر میشود؛ این خبر بدی برای مجموعه وسیعتری از کشورهای خاورمیانه و البته فراتر از آن است. به تمام این پارامترها میتوان این گزینه را افزود که اگر دامنه جنگ به کشورهای دیگر برسد، چه اتفاقی رخ خواهد داد.