کیان آنلاین؛ برای بررسی 10 اقتصاد برتر جهان ذکر این نکته ضروری است که اقتصاد جهانی با معیارهای مختلفی اندازهگیری میشود. برای شروع، درک این نکته مهم است که اصطلاح اقتصاد جهانی به مجموع کل اقتصادهای سراسر جهان اشاره دارد. اقتصاد جهانی با معیارهای مختلفی مانند تولید ناخالص داخلی GDP، درآمد ناخالص ملی GNI، برابری قدرت خرید PPP و غیره اندازهگیری میشود.
در میان این معیارها، تولید ناخالص داخلی شاید رایجترین معیار مورد استفاده برای عملکرد اقتصادی یک کشور باشد، زیرا ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور را در یک دوره زمانی معین منعکس میکند.
در این مقاله، ما 10 اقتصاد برتر جهان را بر اساس تولید ناخالص داخلی اسمی آنها مورد بحث قرار میدهیم. لازم به ذکر است که GDP اسمی به ارزش تولید اقتصادی یک کشور که با قیمتهای فعلی اندازهگیری میشود، بدون در نظر گرفتن تورم یا تفاوت در قدرت خرید، اشاره دارد.
ذکر این نکته ضروری است که این فهرست ممکن است در طول زمان با رشد یا انقباض اقتصادها تغییر کند و کشورهای جدید بهعنوان بازیگران اصلی اقتصاد جهانی ظاهر شوند.
ایالات متحده آمریکا
در واقع ایالات متحده آمریکا با تولید ناخالص داخلی اسمی 22.68 تریلیون دلار دارای بزرگترین اقتصاد جهان است. رشد اقتصادی این کشور توسط ترکیبی از عوامل، از جمله بازار مصرف بزرگ، نیروی کار بسیار ماهر، منابع طبیعی فراوان و محیط کسبوکار مطلوب هدایت شده است.
چین
چین با تولید ناخالص داخلی 16.23 تریلیون دلاری در رتبه دومین اقتصاد بزرگ جهانی قرار دارد. در چند دهه گذشته، چین به دلیل جمعیت زیاد، صنعتی شدن سریع و گسترش صادرات خود بهعنوان یک قدرت اقتصادی جهانی ظاهر شده است. اقتصاد چین تحت سلطه شرکتهای دولتی است و بهشدت به تولید و صادرات متکی است.
ژاپن
این کشور با تولید ناخالص داخلی اسمی 5.15 تریلیون دلار سومین اقتصاد بزرگ جهان است. ژاپن به دلیل رویکرد نوآورانه خود در تجارت، با تمرکز قوی بر تحقیق، توسعه و نیروی کار بسیار ماهر شناخته شده است.
آلمان
با تولید ناخالص داخلی اسمی 4.24 تریلیون دلار آلمان چهارمین اقتصاد بزرگ جهان است. این کشور به دلیل بخش تولید بسیار توسعهیافته خود که طیف وسیعی از محصولات از جمله خودرو، ماشینآلات و مواد شیمیایی تولید میکند، شناخته شده است. آلمان همچنین یکی از صادرکنندگان اصلی است و روابط نزدیکی با بازار اتحادیه اروپا EU دارد.
انگلستان
بریتانیا با تولید ناخالص داخلی 2.94 تریلیون دلاری که دارد پنجمین اقتصاد بزرگ جهان است. بریتانیا دارای اقتصاد بسیار توسعهیافتهای است که توسط طیف متنوعی از صنایع، از جمله مالی، تولید و خدمات هدایت میشود. این کشور همچنین یک صادرکننده بزرگ است و پیوندهای قوی با بازار اتحادیه اروپا دارد.
هند
در واقع هند با تولید ناخالص داخلی 2.87 تریلیون دلاری جایگاه ششم اقتصاد بزرگ جهان را به خود اختصاص داده است. این کشور دارای اقتصاد بزرگ و بهسرعت در حال رشد است که توسط طیف متنوعی از صنایع از جمله فناوری اطلاعات، تولید و خدمات هدایت میشود. هند همچنین به دلیل نیروی کار بسیار ماهر خود شناخته شده است.
ایتالیا
هفتمین اقتصاد بزرگ جهان ایتالیا است، با تولید ناخالص داخلی اسمی 2.11 تریلیون دلار. این کشور دارای اقتصاد بسیار توسعهیافتهای است که با طیف متنوعی از صنایع، از جمله گردشگری، تولید و خدمات هدایت میشود. ایتالیا همچنین به دلیل میراثفرهنگی غنی خود شناخته شده و صادرکننده عمده کالاهای لوکس است.
برزیل
میتوان گفت برزیل با تولید ناخالص داخلی 1.85 تریلیون دلاری هشتمین اقتصاد بزرگ جهان را دارد. این کشور دارای اقتصاد بزرگ و متنوعی است که توسط طیف وسیعی از صنایع از جمله کشاورزی، معدن، تولید و خدمات هدایت میشود. برزیل همچنین یکی از صادرکنندگان اصلی است و روابط نزدیکی با بازار آمریکای جنوبی دارد.
فرانسه
این کشور با تولید ناخالص داخلی 1.80 تریلیون دلار نهمین اقتصاد بزرگ جهان است. فرانسه دارای اقتصاد بسیار توسعهیافتهای است که توسط طیف متنوعی از صنایع، از جمله تولید، مالی و خدمات هدایت میشود. فرانسه همچنین به دلیل میراثفرهنگی غنی خود شناخته شده و صادرکننده عمده کالاهای لوکس است.
کانادا
آخرین و دهمین اقتصاد بزرگ جهان کانادا است، کانادا با تولید ناخالص داخلی اسمی 1.65 تریلیون دلار دارای اقتصاد بسیار توسعهیافتهای است که توسط طیف وسیعی از صنایع، از جمله منابع طبیعی، تولید و خدمات هدایت میشود. کانادا همچنین یکی از صادرکنندگان اصلی است و روابط نزدیکی با بازار ایالات متحده دارد.
بررسی اقتصادهای نوظهور
اقتصادهای نوظهور مانند چین و هند بهطورکلی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بسیار بالاتری را نسبت به کشورهای توسعهیافته در سالهای اخیر تجربه کردهاند.
این امر عمدتاً به دلیل ترکیبی از عوامل، از جمله جمعیت زیاد و رو به رشد، صنعتی شدن سریع و طبقه متوسط رو به گسترش است.
چین بهویژه در دستیابی به نرخهای بالای رشد تولید ناخالص داخلی، با میانگین نرخ رشد سالانه حدود 9.5 درصد در چهار دهه گذشته موفق بوده است.
این رشد توسط طیفی از عوامل از جمله فضای کسبوکار مطلوب، پروژههای زیرساختی در مقیاس بزرگ و تمرکز بر صادرات انجام شده است.
بااینحال، در سالهای اخیر، نرخ رشد چین شروع به کاهش کرده، زیرا این کشور تمرکز خود را از صادرات به مصرف داخلی و خدمات تغییر داده است.
هند همچنین رشد سریع تولید ناخالص داخلی را در سالهای اخیر تجربه کرده است و میانگین نرخ رشد سالانه حدود 7.5 درصد در دهه گذشته داشته است.
این رشد توسط طیفی از عوامل، از جمله جمعیت جوان و رو به رشد، بخش خدمات بزرگ و در حال گسترش، و تمرکز بر فناوری و نوآوری هدایت شده است.
بااینحال، نرخ رشد هند نیز تحتتأثیر طیف وسیعی از چالشها، از جمله تنگناهای زیرساختی، تشریفات اداری و موانع نظارتی قرار گرفته است.
نکته برجسته
در مقایسه، کشورهای توسعهیافته مانند ایالات متحده و ژاپن بهطورکلی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی آهستهتری را در سالهای اخیر تجربه کردهاند.
این تا حدودی به دلیل این است که این اقتصادها در حال حاضر بسیار توسعهیافتهاند و به مرحلهای از بلوغ رسیدهاند که در آن دستیابی به رشد دشوارتر است.
علاوه بر این، بسیاری از کشورهای توسعهیافته تحتتأثیر عوامل جمعیتی مانند پیری جمعیت قرار گرفتهاند که میتواند منجر به رشد اقتصادی کندتر شود.
چه عواملی باعث رشد اقتصادی میشود؟
بهطورکلی، رشد اقتصادی پایدار نیازمند رویکردی کلنگر است که عوامل اجتماعی و محیطی را در نظر میگیرد. در این قسمت این عوامل را بهصورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
آموزش و مهارت
میتوان گفت آموزش عامل کلیدی در ارتقای رشد و توسعه اقتصادی است. کشورهایی که در آموزشوپرورش و آموزش شهروندان خود سرمایهگذاری میکنند، سطح بهرهوری و نوآوری بالاتری دارند.
آموزش همچنین به کاهش فقر و نابرابری کمک میکند، زیرا مهارتها و دانش لازم را برای ایجاد مشاغل با درآمد بهتر و بهبود فرصتهای اقتصادی در اختیار افراد قرار میدهد.
زیرساخت
در واقع زیر ساخت به ساختارهای فیزیکی و سازمانی اولیهای اطلاق میشود که برای فعالیت اقتصادی مورد نیاز است، مانند سیستمهای حملونقل، شبکههای ارتباطی، سیستمهای انرژی و سیستمهای آبرسانی و فاضلاب. سرمایهگذاری در زیرساختها میتواند به بهبود بهرهوری، کاهش هزینهها و افزایش رشد کلی اقتصادی کمک کند.
مراقبتهای بهداشتی
جمعیت سالم عامل اصلی رشد اقتصادی است. دسترسی به خدمات مراقبتهای بهداشتی میتواند به بهبود بهرهوری و کاهش غیبت به دلیل بیماری کمک کند.
علاوه بر این، مراقبتهای بهداشتی میتوانند به کاهش فقر و نابرابری با فراهم کردن توانایی کار و کسب درآمد برای افراد کمک کنند.
حفاظت از محیطزیست
برای رشد اقتصادی پایدار حفاظت از محیطزیست ضروری است. فعالیتهایی که به محیطزیست آسیب میزنند، مانند آلودگی و جنگلزدایی، میتواند اثرات منفی طولانیمدتی بر رشد و توسعه اقتصادی داشته باشد.
سرمایهگذاری در شیوههای پایدار، مانند انرژیهای تجدیدپذیر، میتواند به کاهش اثرات زیستمحیطی و درعینحال ارتقای رشد اقتصادی کمک کند.
شبکههای ایمنی اجتماعی
در واقع برنامههایی هستند که به جمعیتهای آسیبپذیر مانند سالمندان، معلولان و خانوادههای کمدرآمد کمک میکنند. شبکههای ایمنی مانند بیمه بیکاری و تأمین اجتماعی میتوانند به کاهش فقر و نابرابری کمک کنند و درعینحال از رشد اقتصادی با فراهم کردن منبع درآمد پایدار برای نیازمندان حمایت کنند.
ثبات سیاسی
برای رشد و توسعه اقتصادی ثبات سیاسی ضروری است. کشورهایی که بیثباتی سیاسی مانند ناآرامیهای مدنی یا تغییرات مکرر در دولت را تجربه میکنند، اغلب برای جذب سرمایهگذاری خارجی و حفظ رشد اقتصادی تلاش میکنند.
برابری جنسیتی
آخرین مورد برابری جنسیتی است که برای رشد اقتصادی پایدار ضروری است. تحقیقات نشان داده است که توانمندسازی زنان و دختران میتواند به بهبود نتایج اقتصادی از جمله بهرهوری بالاتر، افزایش نوآوری و کاهش فقر و نابرابری کمک کند.
سخن نهایی
در نتیجه، خواندیم که 10 اقتصاد برتر جهان کشورهای توسعهیافتهای هستند که دارای بخشهای صنعتی و خدماتی قوی، نیروی کار بسیار ماهر و محیطهای تجاری مطلوب هستند.
آنها همچنین صادرکنندگان بزرگی هستند که روابط نزدیکی با بازارهای جهانی دارند. همانطور که جهان به تکامل خود ادامه میدهد، این احتمال وجود دارد که رتبهبندی این اقتصادها تغییر کند و انتظار میرود اقتصادهای نوظهوری مانند چین، هند و برزیل نقش مهمی را در اقتصاد جهانی ایفا کنند.
بااینحال، عملکرد اقتصادی این کشورها به طیفی از عوامل از جمله ثبات سیاسی، نوآوری تکنولوژیکی و توانایی سازگاری با روندهای متغیر جهانی بستگی خواهد داشت.
همچنین شایانذکر است که اگرچه تولید ناخالص داخلی معیار مهمی برای سنجش عملکرد اقتصادی یک کشور است، اما لزوماً به معنای بهبود استانداردهای زندگی برای همه شهروندان نیست.
نابرابری درآمد، فقر و سایر عوامل اجتماعی و اقتصادی میتواند تأثیر قابلتوجهی بر کیفیت زندگی مردم حتی در کشورهایی با تولید ناخالص داخلی بالا داشته باشد؛ بنابراین، سیاستگذاران باید رویکردی کلنگر برای توسعه اقتصادی داشته باشند و نهتنها بر رشد تولید ناخالص داخلی بلکه بر عوامل اجتماعی و محیطی که میتوانند به رشد اقتصادی پایدار و فراگیر کمک کنند، تمرکز نمایند.