به گزارش کیان آنلاین به نقل از اکونومیست ، در طول دو دهه اخیر، چین مقادیر عظیمی از مواد خام را بلعیده است. جمعیت این کشور بیشتر و ثروتمندتر شده و به لبنیات و غلات و گوشت بیشتری نیاز دارد. صنایع غولپیکر این کشور بسیار حریص انرژی و فلزاتند. با این حال در سالهای اخیر اقتصاد چین از سوءمدیریتهای سیاسی و بحران املاک رنج میبرد. مقامات چینی مصممند که از صنایع انرژیبر فاصله بگیرند. منطق حکم میکند که اشتهای این کشور برای کالاهای اساسی باید روز به روز کمتر شود.
تجارت ترامپ
این ترس موجه است، زیرا چین به منابع خارجی وابسته است. اگر چه این کشور مرکز جهانی پالایش و فرآوری بسیاری از فلزات است، مواد خام موردنیاز خود را وارد میکند؛ از 70درصد بوکیست گرفته تا 97درصد کبالت. چین چراغها را به لطف واردات انرژی روشن نگه داشته است. چین منبع زغال سنگ فراوانی دارد، اما ذخایر دیگر سوختهایش با نیازش نمیخواند و این کشور مجبور است که تا 40 درصد از نیاز خود به گاز طبیعی و 70 درصد از نیازش به نفت خام را وارد کند.
وابستگی چین به مواد غذایی شدیدتر است. در سال 2000 تقریبا همه چیزی که شهروندان میخوردند در کشور تولید میشد، اما حالا کمتر از دو سوم مواد خوراکی مصرفی ساخت چین است. چین در سال گذشته 85 درصد از 125میلیون تن سویای مورد نیاز برای خوراک 400 میلیون خوک را وارد کرد. وابستگی این کشور به کشاورزان خارجی به حدی است که تقریبا تمام قهوه، روغن پالم و برخی محصولات لبنی را وارد میکند.
بیشتر بخوانید:
۵ موضوع کلیدی که اقتصاد جهانی را در سال ۲۰۲۴ شکل خواهند داد
با آگاهی از این موضوع، چین ساخت ذخایر «استراتژیک» غلات و مواد معدنی مرتبط با صنایع دفاعی را در پایان جنگ سرد آغاز کرد و در دوران رونق اقتصادی با اضافه کردن ذخایر فلزات صنعتی و نفت، تعداد این ذخایر را به اوج خود رساند. در سال 2018 رئیسجمهور ترامپ تعرفههایی بر صادرات 60میلیارد دلاری چین به آمریکا اعمال کرد و چین مجبور شد تا با افزایش تعرفه واردات دانه سویای آمریکایی آن را تلافی کند. مدتی بعد شیوع کووید-19 که زنجیره تامین را مختل کرد و هزینه مواد خام را افزایش داد. سپس جنگ در اوکراین قیمتها را شعلهور کرد و اراده آمریکا را برای استفاده از تحریمها علیه دشمنان بزرگ نشان داد.
اکنون دونالد ترامپ که تمایل خود را برای تضعیف چین پنهان نمیکند، شانس مناسبی برای بازگشت به قدرت دارد. آمریکا میتواند با محدود کردن صادرات مواد غذایی خود به چین، که پس از خروج ترامپ از کاخ سفید دوباره بهبود یافته است، فشار به چین را آغاز کند و به تامینکنندگان بزرگ دیگری مانند آرژانتین و برزیل نیز تکیه کند. همچنین میتواند به کشورهایی صادرکننده فلزات به چین نظیر استرالیا و شیلی، فشار وارد کند. بیشتر کالاهای وارداتی چین از طریق چند تنگه و کانالی حمل میشود که آمریکا میتواند مثلاً با ارسال کشتیهای نظامی در نزدیکی آنها به دنبال مسدودکردن آنها برای کشتیهای چینی باشد.
به نظر میرسد چین در حال آمادهسازی خود برای محیط خصمانهتری است. آمادهسای این کشور با افزایش مقیاس زیرساختهای موردنیاز برای ذخیرهسازی آغاز میشود. بر خلاف آمریکا که ذخایر استراتژیک تحت کنترل دولت است، ذخایر در چین ذخایر نیز به شکل مخازن، سیلوها و انبارهای خصوصی هستند که مقامات پکن در مواقع بحران به آنها دسترسی دارند.
چین اکنون در حال تکمیل این امکانات است. به عنوان یک نشانه دیگر، آماردانان دولتی انتشار دادهها را برای موجودیهای بسیاری از کالاها متوقف کردهاند. با این حال راههایی برای تقریب درجه نگرانی وجود دارد. وزارت کشاورزی آمریکا پیشبینی میکند که تا پایان فصل رشد فعلی، ذخایر گندم و ذرت چین 51 درصد و 67 درصد از ذخایر جهان را تشکیل میدهد که پنج تا 10 واحد درصد از سال 2018 بیشتر است. تصور میشود که این ذخایر برای پوشش کافی باشد. حداقل تقاضای یک سال ذخایر سویا، بزرگترین واردات کشاورزی چین، از سال 2018 دو برابر شده و به 39 میلیون تن رسیده است و پیشبینی میشود تا پایان فصل به 42 میلیون تن برسد.
فلزات سری
تلاش چین برای ذخیرهسازی فلزات و سوخت چشمگیرتر است. تام پرایس از بانک پانمور لیبروم، با تخمین مقادیر مس، نیکل و فلزات مختلف دیگری که چین میتوانست به طور قابل اعتمادی مصرف کند و مقایسه آن با کل عرضه، دریافت که ذخیرهسازی موجودی این کشور از سال 2018 برای پوشش حداقل 35 تا 133 درصد از تقاضای سالانه آن (بسته به کالا) کافی بود. چین تا پایان بهار نیز 25 میلیارد متر مکعب گاز ذخیره کرد که برای تامین 23 روز مصرف کافی بود این در حالی است که پنج سال قبل ذخایر کفاف 15 روز مصرف را میداد. موسسه جیپی مورگان انتظار دارد که این پوشش تا سال 2030 به 28 روز برسد.
این ذخیرهسازی آمریکاییها را نگران میکند؛ نه فقط به این دلیل که میتواند با افزایش قیمت کالاها به تورم دامن بزند. تدارکاتی که چین به دنبال آن است، دقیقاً همان چیزی است که برای زنده ماندن در یک درگیری طولانی، شاید به دلیل محاصره تایوان، به آن نیاز دارد. گابریل کالینز، تحلیلگر سابق وزارت دفاع آمریکا میگوید: «وقتی این ذخیرهسازی را در مقابل تقویت نظامی چین قرار میدهید، بسیار نگرانکننده است. در حال حاضر، شواهد نشان میدهد که احتکار شی جین پینگ به احتمال زیاد یک اقدام دفاعی است، زیرا هنوز در مقیاس مورد نیاز برای ایمن شدن او در یک درگیری کافی نیست. »