به بررسی کیان آنلاین؛ عبدالرحمن ابنخلدون (۱۳۳۲-۱۴۰۶ میلادی) که وی را باید پدر علم اقتصاد دانست، از یک خانواده عرب تبار در شهر تونس به دنیا آمد. در جوانی پدر و مادر خویش را در اثر شیوع بیماری طاعون به سال ۱۳۴۹ میلادی از دست داد. تمكن خانواده، این امکان را برای وی فراهم ساخت تا خوب درس بخواند و پرورش یابد. وی در سن ۱۹ سالگی تحصیلات خود را به پایان رسانید و در ۲۰ سالگی به خدمت دولت در آمد. او صاحب کتاب های متعددی در زمینه های مختلف از جمله تاریخ، فلسفه، فقه، جامعه شناسی، سیاست و حتی موسیقی است. ابن خلدون در رابطه با اقتصاد نیز مطالب زیادی نگاشته و نظریههای متعددی ارائه کرده است، که از آن میان می توان به نظریه ارزش، توزیع، رشد و توسعه، پول، قیمت، مالیه عمومی، چرخههای تجاری، اجاره، تورم و نفع از تجارت اشاره کرد.
درباره نیازهای مختلف انسان، ابنخلدون چنین بیان میکند که برخی نیازها زائیده طبیعت بشر است، مانند نیاز به غذا، پوشاک و مسکن. این نیازهای طبیعی، نیازهای اولیه و اساسی هستند. تمایل به برآوردن چنین نیازهایی به استفاده بیشتر از دانش و افزایش آگاهی میانجامد. وقتی امکان ارضاء نیازهای اولیه فراهم آمد، نیازهای ثانویه شکل میگیرند. در این مرحله، انسان به دنبال کالاهای لوکس و تجملاتی است. برای دست یابی به این منظور، لازم است که او دانش و آگاهی بیشتری کسب کند و از ابزار تولیدی بهتری بهره جوید.
در اثر چنین تلاش هایی است که مدنیت شکل گرفته و پیشرفت میکند. در واقع، بسط و توسعه نیازهای بشری است که به ایجاد تمدنها میانجامد. ابنخلدون در مورد طبیعت فرایند تولید در جامعه نیز چنین می نویسد که:
«… یک فرد خود به تنهایی قادر به برآوردن نیازهای خویش نیست، بلکه باید با دیگر اعضای جامعه همکاری کند. محصولی که از همکاری چنان نیروی کاری به صورت گروهی حاصل می شود، به مقدار زیادی افزون بر نیاز اعضاء آن گروه خواهد بود. بنابراین، به عنوان مثال، در تولید گندم مشاهده نمیکنیم که هر شخص به تنهایی نیاز خود را تأمین کند، بلکه می بینیم ۶ الی ۱۰ نفر با یکدیگر همکاری میکنند، آهنگر، نجار، گاودار، افردی که زمین را شخم می زند، فرد دیگری که محصول را درو می کند، و همین طور افراد دیگری که مراحل مختلف را انجام می دهند. هر فرد در یک فعالیت تخصص می یابد. بنابراین ساکنان یک شهر پرجمعیت نسبت به افراد مشابه خود در یک شهر کم جمعیت تر، مترقی تر و کاراتر هستند.»
انتقادات ابنخلدون
ابنخلدون دلیل اینکه در آن روزگاران مردم مصر، عراق، هند و چین از سطح رفاه بیشتری برخوردار بودند را نه به لحاظ داشتن گنجینههای عظیم ثروت گذشتگان بلکه به خاطر داشتن شهرهای بزرگ و مشغول بودن افراد آن در فعالیتهای تولیدی تخصصی میدانست. انتقاد ابن خلدون بر آن بود که دولت با افزایش نرخ مالیات موفق به جمع آوری مالیات بیشتری نخواهد شد، زیرا افزایش مالیات، انگیزه تولید و کسب درآمد را کم کرده و در نتیجه مالیات نیز کمتر خواهد شد. همچنین وی بر این اعتقاد است که وظیفه دولت به اداره جامعه است اگر دولت وارد فعالیتهای اقتصادی شود، اختلال ایجاد خواهد کرد. گزارش بانک جهانی در سال ۱۹۸۹ در مورد خصوصیسازی، ابنخلدون را به عنوان اولین طرفدار خصوصیسازی در جهان معرفی مینماید.
منبع:
این متن از کتاب “مبانی اقتصاد خرد” نوشته “دکتر محمد نوفرستی” انتشارات “رسا” چاپ سال ۱۳۹۰ و با اجازهی مولف آورده شده است و حقوق نشر آن برای نویسنده اصلی محفوظ است.